خدایا همیشه خواستم شاد کنم ،،، حتی قیمت شادی خیلی ها را با ناراحتی خودم پرداختم.
من باز مانده ی یک قصه ام.... همان "یکی "که نبود ... هنگــامــی کــه مُــردم،
حسین پناهی چـنــد وقتـیـســــــت هــر چــه مـی گــردمـ هیــچ حرفــی بهتـــــر از "سکــوتـــــــــــ" پیدا نمی کنــــمـ... فقـــط "نگـاهـــمـ" ... گاهــی "حرفــــــــــ" می زند.. گاهــی "فریــاد" می کشـــد...
عشق ورزیدم ،،، مردانه عشق ورزیدم به کسانی که راحت دلم را شکستند.
دعا کردم ،،، حتی برای آنها که زخمی به جا گذاشتند.
اما خواستم درخت باشم ،،، با ریشه باشم ،،، و اگر تبر ها خوردم باز باشم.
همه اینها را بودم چون میدانستم تو هستی و همیشه مراقبم خواهی ماند...
تکــه یخــی بــر روی خــاکــم بگــذاریــد،
هــر روزه بعــد از طلــوع آفتــاب!
تــا بــا آب شــدنــش روی خــاکــم،
گمــان کنــم کــه
کســی کــه مــن بــه یــادش بــودم
بــه یــادم گــریــه مــی کنــد . . .
Design By : Pichak |